روز سوم در غرفه گلدیس_ نمایشگاه بین المللی متاراد

علاوه بر خلاصه روز سوم نمایشگاه یه گریزی هم بزنیم به سبک معرفی بچه درباره گلدیس

روز سوم اینقدر زود به نمایشگاه رسیدیم که هنوز در پشتی باز نشده بود.
و مجبور شدیم کل نمایشگاه رو دور بزنیم به در ورودی برسیم
از دور که به سمت غرفه میومدیم یکی از بازدید کننده هاجلوی غرفه ایساده بود و با دقت به تابلویی هایی که
به دیوار غرفه چسبونده بودیم رو نگاه میکرد، بهش رسیدیم و سلام کردیم که با خنده دیالوگ تکراری تمام غرفه دارای نمایشگاه رو تکرار کرد
و گفت سلام میخواین براتون توضیح بدم؟
که البته ما از این دیالوگ های متنوع تری استفاده میکردیم.

مدیر فروش عادت داشت اول بازدید کننده ها رو جلوش مرتب کنه تا تسلط کامل به همه داشته باشه و
با نام و یاد خدا و معرفی خودش شروع میکرد به توضیحات درباره گلدیس
و اینقدر افراد درگیر میشدن که فکر کنم نیم ساعتی با هر جمع از بازدیدکننده ها صحبت میکرد
نه فقط درباره نحوه کار گلدیس بلکه نا خودآگاه از کنارش میگذشتی میدیدی مثلا در رابطه با فولاد مبارکه اصفهان حرف میزنه.

مدیر فنی با جمله طلا نمیخوای شروع میکرد و از طلا میرسید به برنامه نویسی و کد و بخش های فنی تر داستان
که غالبا افراد رو به داخل غرفه دعوت میکرد و بحث تخصصی بالا میگرفت. ایشون رو کم سرپا میدیدم
چون معمولا مهمون های مبلی به صرف کاپوچینو داشت
و روزهای آخر نمایشگاه یه چندساعتی پشت کانتر ایساد اونم چون مبلا پر بود.

مدیر اجرایی هم دوربین ، میکروفون و خبرنگارها دنبالش بودن و هربار میدیدیمش
یا مصاحبه با فلان مجله داشت یا فلان رسانه و خلاصه حسابی سرشون شلوغ بود.

من هم به عنوان مدیر تولید محتوا زوم شدید بودم رو بچه ها که کی کجا چه کاری میکنه تا یه نوت ریز بردارم و بعد دربارش بنویسم.
روز سوم بازدیدکننده ها متخصص تر بودن و یه سری از ایده و کار ما خوششون میومد
و دوست داشتن توطرح سپرده گذاری ما که محصوص نمایشگاه متاراد بود شرکت کنند
و یه سری هم به هر دلیلی معتقد بودن جالب نیست.

و البته اون بازدید کننده ای که مستقیم تو چشم هام نگاه کرد و گفت این کار موفق نمیشه،
انگیزه شخص منو تو تلاش برای موفقیت این کار 10 برابر کرد.
و در این موج نظرات و سوالات با خیلی از طلا فروش های بازار و همکارانمون هم گفت و گو داشتیم.
خیلی از خانواده ها تصمیم گرفتن برای فرزندانشون طلا پس انداز کنند و تعداد زیادی کاربر در سایتمون عضو شدن
و در لحظه شروع به خرید و فروش طلا کردن. اینجور جاها بود که احساس میکردیم
مسیری که پیش گرفتیم واقعا در راستای رفع یکی از دغدغه های خودمون و مردمه
که با طلا از تاثیر تورم روی داراییمون جلوگیری کنیم.
به پایان سومین روز نمایشگاه رسیدیم و فقط یک روز دیگه از نمایشگاه باقی مونده بود.